جدول جو
جدول جو

معنی حسن زیدی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن زیدی
(حَ سَ نِ زَ)
ابن صالح بن حی شیعی زیدی (100- 168 ه. ق.) او راست: ’الامامه لولد علی بن ابیطالب’، ’التوحید’ و ’الجامع فی الفقه’. (هدیه العارفین ج 1 ص 265) (ذریعه ج 2 ص 146 بنقل از ابن الندیم) (زرکلی چ 1 ص 227)
ابن بدرالدین محمد بن احمد بن یحیی بن ناصرعلوی یمنی. از امامان زیدی است و در 670 هجری قمری درگذشت. او راست: ’انوارالیقین’ وجز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 282) یاد شده است
فقیه نحوی. او راست: التذکره الفاخره. (ذریعه ج 4 ص 42)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ)
سید محمدباقر بن سید مرتضی حسنی حسینی طباطبائی یزدی، از علمای امامیۀ قرن سیزدهم هجری قمری بود. از تألیفات اوست: 1- حل العقول لعقد الفحول فی علم الاصول. 2- وسیله الوسائل فی شرح الرسائل. سید در سال 1298 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 334)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است به فاصله بیست هزارگزی شرق قریۀ خوگیانی در علاقۀ حکومت درجه 2 ارغستان مربوط به ولایت قندهار که بین 66 درجه و 43 دقیقه و 59 ثانیه طول البلد شرقی و 31 درجه و 33 دقیقه و 54 ثانیه عرض البلد شمالی واقع است. (از فرهنگ جغرافیائی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ هََ دْیْ)
عبارتست از آنکه نفس را به تکمیل خود به حیلتهای پسندیده رغبتی صادق حاصل آید. (نفائس الفنون - حکمت مدنی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ لُدْ دی)
ابن محمود مقدسی شافعی. درگذشتۀ پیرامن 1100 هجری قمری او راست: ’حاشیه بر شرح مفتاح’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 295)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رَ)
امیر کمال الدین. از وزیران شاه شجاع بوده است. (رجال حبیب السیر ص 78) (تاریخ گزیده ص 751)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ زَیْ یا)
ابن یوسف فاسی. زاهد مالکی از بلاد عوف در مغرب به کوه کرت رفت و در آن به سال 1023 هجری قمری درگذشت. او راست: حاشیه بر شرح آجرومیه و پنج کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 291) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سِ)
از شاعران فارسی زبان بنارس هند بود. شعر او در صبح گلشن بنقل از نشتر عشق آمده است. (ذریعه ج 9 ص 243)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِمِ)
ابن بشر بن بحر، مکنی به ابوالقاسم ادیب کاتب. درگذشتۀ 371 هجری قمری او راست: ’تبیین غلط قدامه’ در نقدالشعر و جز آن. (هدیهالعارفین ج 1 ص 271)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ سَ)
ابن مرتضی آل اسدالله دزفولی کاظمینی معاصر. چند دیوان به عربی دارد. (ذریعه ج 9 ص 240)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن جمال الدین حسین قهستانی. او راست: شرح قصیدۀ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حَسَ کَ)
دهی است از دهستان گچلات بخش پلدشت شهرستان ماکو در 35هزارگزی جنوب خاوری پلدشت، در مسیر راه ارابه رو قزل قشلاق به تپه سی دلیک. جلگه، معتدل، مالاریایی. سکنۀ آن 120 تن شیعۀ ترک زبان. آب آن از قنات و مسیل. محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. راه ارابه رو دارد واتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زَ)
ابن محمد بن یحیی زیدی حسینی. او راست: دستور المنجمین به فارسی که در 891 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 8 ص 168)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن محمد بن عبدالله ، ملقب به شرف الدین دمشقی. درگذشتۀ 743 هجری قمری او راست: التبیان در معانی و بیان و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 283) (روضات ص 224)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی بن نصر بن عقیل واسطی بغدادی. شاعر. مدتی در خدمت ملک امجد در بعلبک بود و در 596 هجری قمری درگذشت. (فوات الوفیات ج 1 ص 124) (زرکلی چ 1 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن حسن بن عبدالله عینتابی، متخلص به عینی. مدرس ادب فارسی در استانبول (1180- 1253 هجری قمری). دیوان شعر و ساقینامۀ ترکی و چند منظومۀ دیگر دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 301)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ یَ)
ابن مرتضی حسنی حسینی طباطبائی حائری واعظ. در 14 محرم 1307هجری قمری / 1889 میلادی در کربلا درگذشت. او راست: الرق المنشور و لوامع الظهور فی تفسیر آیه النور و تنبیه الخواطر. (ذریعه) (اعیان الشیعه) (معجم المؤلفین)
ابن احمد بن محمد بن سمیع یزدی. او راست: تحفه الولی در شرح عهد مالک که در مشهد در 1227 هجری قمری نگاشته و حاشیه بر قوانین الاصول. (ذریعه ج 3 ص 480 و ج 6 ص 176)
ابن محمد بن علی بن عبدالغفور حائری. متوفی به کربلا در 1310 هجری قمری / 1892 میلادی او راست: التحفه الکسائیه. (ذریعه ج 3) (اعیان الشیعه ج 27 ص 211)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی. مکنی به ابوالحسن. وی از فرزندان زید بن علی بغدادی و محدث بود. در سال 529 هجری قمری متولد شد و در 16 شوال سال 575 هجری قمری درگذشت. او را مصنفات بسیاری است. (از معجم المؤلفین از تذکرهالحفاظ ذهبی ج 4 ص 149). علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زُ بَ)
ابن مبارک بن محمد بن یحیی بن مسلم بن موسی بن عمران رمی زبیدی الاصل بغدادی حنبلی مقلب به سراج الدین فقیه ادیب. در بغداد و حلب و دمشق درس گفت. وی در 546 هجری قمری / 1151 میلادی متولد و در بغداد 631 هجری قمری / 1233 میلادی درگذشت. چند منظومه در قرائت و ’البلغه’ در فقه تألیف اوست. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 5 ص 144)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
حسین بن مبارک. از محدثانست. مبارک پدر حسین، فرزند محمد بن مسلم زبیدی محدث است و بسیاری از فرزندان و احفاد او نیز اهل حدیث اند. حسین بن مبارک با برادرش حسن از ابوالوقت حدیث شنیدند. (از تاج العروس). و زرکلی آرد: حسین بن مبارک بن محمد بن یحیی متولد در 540 هجری قمری و متوفی بسال 631 مکنی به ابوعبدالله و مقلب به سراج الدین و ابن الزبیدی، اصلاً از زبید است و زادگاه و محل وفاتش بغداد میباشد. او در بغداد و دمشق و حلب و جز آنها حدیث گفت و به فقه و لغت و قراآت عالم بود. منظومه هایی در لغت و قرائتها دارد و مؤلفاتی نیز پرداخته و از آنجمله است: البلغهدر فقه. ابن عماد او را حنبلی معرفی کرده و صاحب ’الجواهر المضیئه’ او را ازجملۀ حنفیان شمرده است. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 276). رجوع به شذرات الذهب ج 5 ص 144 و الجواهر المضیئه ج 1 ص 216 شود. در کتاب اخیر بجای زبیدی ترمذی آمده و این مسلماً خطاء است بدلیل اینکه مؤلف آن کتاب برادرش حسن بن مبارک را با همین لقب (زبیدی) یاد کرده است. (الجواهر ص 200). در حاشیۀ کتاب ’لحظ الالحاظ’ ص 359 آمده: کتاب ’التجرید الصریح لأحادیث الجامع الصحیح’ که در نسخۀ چاپی به حسین بن مبارک منسوب داشته شده از او نیست بلکه تألیف احمد بن احمد زبیدی است. (از اعلام زرکلی حاشیۀ صفحۀ مذکور). رجوع به زبیدی (.... احمد بن احمد) شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ زَ)
ابن عثمان بن حمادبن حسان بن عبدالرحمان بن یزید زیادی قاضی حنفی، مکنی به ابوحسان. محدث. درگذشتۀ 272 هجری قمری اوراست: ’القاب الشعراء’، ’طبقات الشعراء’، ’الاباء و الامهات’، ’معانی عروه بن الزبیر’ در 242 هجری قمری درگذشت. (هدیه العارفین ج 1 ص 268، از طبقات الادباء یاقوت)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شیخ حسن یزدی، مردی عالم و دانشمند بود. به عراق مهاجرت کرد و از محضر علما استفاده نمود و چون مردی انقلابی بود در قیام مشروطیت شرکت کرد. چندین دوره نیز در مجلس شورای ملی عضویت یافت و در سال 1351 هجری قمری (1311 ه. ش.) وفات یافت
ابن مرتضی بن احمد بن حسین زواره یی یزدی حایری. درگذشتۀ 1315 هجری قمری او راست: چند ارجوزه (منظومه به بحر رجز) و جز آن. (ذریعه ج 1 ص 463 و ج 2 ص 272)
شاعر و نامش حسنعلی بود. وی برادر عطار یزدی است. به مصر و حجاز و هندسفر کرد و در نود سالگی درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 246)
(شیخ محمد...) او راست: حاشیه بر قوانین. (ذریعه ج 6 ص 176)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ یَ مَ)
ابن احمد جلال الدین بن محمد بن علی بن صلاح زیدی معروف به ابن جلال صنعانی. درگذشته در همانجا 1079 هجری قمری او راست: البدیعیه و شرح آن و بیست وسه کتاب دیگر که در هدیهالعارفین ج 1 ص 295 و اعلام زرکلی ص 222 یاد شده است
لغت نامه دهخدا